کد مطلب:153782 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

پاسخ را از نماینده امام زمان بشنویم
اینك بپردازیم به داستانی كه در این زمینه از نایب خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پرسش به عمل آمده و پاسخ فرموده اند.

چنان كه در علل الشرایع و احتجاج طبرسی و كمال الدین شیخ صدوق آمده است.

محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی می گوید: با جمعی در خدمت شیخ ابوالقاسم حسین بن روح بودم و علی بن عیسی قیصری هم در جمع ما بود، یكی از حاضران برخاست و به شیخ گفت سئوالی دارم، حسین بن روح فرمود: بگو.

آن مرد گفت: آیا حسین بن علی علیهماالسلام ولی خدا بود؟

شیخ: آری.

آن مرد گفت: آیا قاتل او دشمن خدا بود؟

پاسخ شنید: بلی.

سائل: چرا خدا دشمنش را بر دوست خود مسلط فرمود؟


شیخ فرمود: خوب توجه كن كه چه می گویم و بدان كه خدای عزوجل شخصا با مردم رو به رو نمی شود و حضورا با آن ها بسخن نمی پردازد بلكه فرستادگانی از جنس خودشان به سوی ایشان فرستاده كه اگر از جنس خودشان نمی بود مورد قبول و پذیرش قرار نمی گرفتند و مردم از آنان فرار می كردند و با آن كه پیامبران خود را از جنس آنها انتخاب فرمود كه غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند معهذا بدلیل آن كه آن ها هم بشری مثل خودشانند مورد پذیرش قرار نگرفتند و به پیامبران گفتند: شما هم مثل ما هستید پس دعوت شما را نمی پذیریم مگر آن كه چیزی را بیاورید كه ما از مثل آن عاجز و ناتوان باشیم.

پس خدای عزوجل هم معجزاتی به آنان كرامت فرمود مانند طوفان نوح بعد از انذار و اعذار كه طغیانگران و متمردان غرق گشتند و از آن جمله است انداختن (ابراهیم خلیل الله) در آتش كه خدا آن را بر خلیل خود سرد و سالم گردانید و دیگر ناقه (صالح) كه از سنگ سخت خارج شد و مردم از شیر او استفاده می نمودند و از جمله شكافتن دریا (برای موسی و پیروانش و غرق شدن فرعون و سپاهیانش) و همچنین جاری نمودن چشمه ها از سنگ و اژدها شدن عصای موسی كه ریسمان ها و چوب های ساحران را كه در انظار مردم بصورت مارها نمایان شده بودند بلعید و از آن جمله است معجزات بینائی كور مادرزاد و شفای بیماری برص و زنده نمودن مرده ها به اذن خدا (به وسیله عیسی بن مریم) و اخبار به آن چه می خورند و آنچه در خانه ها ذخیره نموده اند.

و نیز شق القمر (بوسیله حضرت محمد مصطفی خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله) و سخن گفتن چهارپایان مانند شتر و گرگ و غیره با آن حضرت.

و چون انبیاء خدا این معجزات را آوردند و مردم از آوردن مثل و مانند آن عاجز و ناتوان گشتند لطف خدا نسبت به بندگانش و حكمت او چنین تعلق گرفته كه پیامبران با این معجزات گاهی غالب و زمانی مغلوب و گاهی قاهر و وقتی مقهور گردند و اگر همیشه و در همه حال انبیاء الهی غالب و قاهر می بودند و گرفتاری و ابتلائی برای آنان در بین نبود مردم معتقد به خدائی انبیاء می شدند.

و از طرفی خداوند متعال برای این كه آنان به فضیلت صبر و گرفتاری ها برسند و با شناختی كه به میزان بردباری و استقامت انبیاء و اولیاء خود در تحمل بلاء و محنت و اختبار


داشت حالات آن ها را مانند احوال سایر مردم قرار داد تا در حال محنت و بلیه جمیع احوال هم متواضع نه آن كه بلند پرواز و متكبر، و مردم هم بدانند كه برای آن ها خدائی است كه آفریننده آنها است و اداره كننده و مدبر امورشان، پس او را عبادت كنند و از فرستادگانش فرمانبرداری نمایند تا حجت خدا بر كسی كه از حد خود تجاوز می كند ثابت گردد و موحد از معاند و مطیع از عاصی و مقر از منكر با آمدن پیامبران و فرستادگان الهی تمیز داده شود آن گاه هلاك می شود آنكه با بینه و برهان، شایسته ی هلاك شدن است و زنده می ماند آن كه با بینه، شایسته ی زنده ماندن است. محمد بن ابراهیم می گوید: روز بعد خدمت شیخ ابوالقاسم حسین بن روح رفتم و با خود گفتم كه از او بپرسم آنچه را كه دیروز بیان داشت از خود گفته بود یا نه همینكه خدمتش رسیدم بدون مقدمه ابتدا بسخن فرمود و گفت: اگر از آسمان سقوط كنم یا باد مرا از مكان بلندی به گودالی فروافكند برای من محبوب تر است از اینكه در امر دین به رأی خود نظر دهم یا از خود سخن بگویم بلكه آن چه را كه دیروز گفتم از حضرت حجت صلوات الله علیه شنیده ام [1] .


[1] بحار ج 44/ ص 273.